
Claude Serre/France كاري از
ـ آدلي استيونسون
آدم گرسنه آزاد نيست.
Adlai Stevenson:
A hungry man is not a free man.
-اگر زِِ نان شكم آدمي نباشد سير/حديث و موعظه در وي نمي كند تاثير - حافظ
ـ فقير كيست؟ فقر ،فقط فقر ماليست؟ جهل چيست؟ فقر فرهنگي كدام است؟ او كه فقط و فقط گرفتار خور ، خواب ، خشم و شهوت است فقير نيست؟
هانا آرنت
فقر چيزي است بيش از محروميت. فقر ، يعني حالت احتياج دايم و بدبختي حاد. در فقر نيرويي است كه خصال انساني را در آدمي بزدايد و همين سرچشمه زشتي است.فقر پستي و خواري مي آورد چون تن آدمي را حاكم بر او قرار مي دهد و همانگونه كه هركس مي تواند به تجربه شخصي و بدون نياز به هيچ نوع تفكر تامل دريابد، انسان را به زير مهميز بي امان ضرورت مي كشاند.
ـ پرسه
صبح شد و يه روز تازه
توي چشمام پُره خوابه
اين شروع بي تحول
لحظه هاي پر عذابه
منه بي حوصله بازم
نميدونم چي بپوشم
براي جدال با خود
بايد قهوه اي بنوشم
رفتن بي مقصد من
مثل برگي روي آبه
پرسه من تو خيابون
مثل راه رفتن تو خوابه
بازم از جنگ و جنايت
توي روزنامه نوشته
زير لب با خنده ميگم
كي ميگه اينجا بهشته
توي خيابوناي اين شهر
گيج و سر گشته و باطل
همه جا شلوغه اما
من و دل از همه غافل
سقف آسمون چه كوتاه
تيره از ابره كبوده
همه جا رو غم گرفته
پُر غبار و پُره دوده
مثه من دلش گرفته
آسمون ابري شهر
همه سرها در گريبون
آدما انگار باهم قهر
پشت شيشه مغازه
خيره ميشم مات و معطل
نميخوان بِگذرن انگار
اين دقيقه هاي تنبل
جاي آدما ميبينم
تن لخته سايه ها رو
مثل تكراره هميشه
ميكُشم ثانيه ها رو
بازم تن خسته تَر از پيش
بر ميگردم سوي خونه
ديروزم بود مثل امروز
فردا هم مثل هَمونه
رفتن بي مقصد من
مثل برگي روي آبه
پَرسه من تو خيابون
مثل راه رفتن تو خوابه
بازم از جنگ و جنايت
توي روزنامه نوشته
زير لب با خنده ميگم
كي ميگه اينجا بهشته
ميكِشم خطي رو تقويم
كه گذشت،يه روزه ديگه
روزي بيهوده هدر شد
يه ندايي داره ميگه
رفتن بي مقصد من
مثل برگي روي آبه
پرسه من تو خيابون
مثل راه رفتن تو خوابه
ـ در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی. اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد. چارلز شولز
كاريكلماتور
ـ هستي براي مترسك به چهار چوب كشيده شدن است ، اما هيچ گاه به آسمانها نخواهد رفت .اصغر نديري